هنر و معماری

"وبگاه دانشجویان معماری 89 - دانشکده هنر،ارومیه "

هنر و معماری

"وبگاه دانشجویان معماری 89 - دانشکده هنر،ارومیه "

مگاسیتی آمریکا

 این بار در نیو اورلانز آمریکا این مگا  سیتی یا همان ابر شهر طراحی شده است . شایدباورش کمی سخت باشد ولی ۳۰ میلیون متر مربع با ۴۰ هزار نفر جمعیت پایه شکل گیری این ابر شهرست . این ابر شهر دارای ۲۰ هزار واحد مسکونی و ۳ هتل خواهد بود که شاید در زمان نه چندان دوری شاهد ساخته شدنش باشیم ...  

1 2

  

  

 

زیبایی شناسی معماری

زیبا شناسی یا استتیک :دانشی است که راجع به هنر و احساس زیبا یی گفتگو می کند .
سئو پنهاور می گوید : زیبایی آثار
معماری ازنظر پاک و خالص بودن ، ظرافت و تناسب خطوط و … قرینه خطوط و تعادل قواست و رعایت آئین صرفه جویی که کمترین کوشش قاعده مسلم آ نست .
شناخت زیبایی :
شناخت شیئی زیبا بسته به دو شرط است
۱-وجود فرد شناسای مطلق و مجرد
۲-توجه به صورت مثالی و عینی شیئی
این دو چیز باید همیشه بدون تفکیک قرین یکدیگر باشند
معماری هنر:
-معماری یک نوع مصالحه میان زیبایی و سود بخشی است .
-در هر حال کار معماری کشش با استواری و نا استواریست .
-سئو پنهاور : (( باید تناسب کامل میان پایه و بار رعایت شود ))
-در معماری نیز مانند سایر هنر ها به بیان احساسات می پردازند .
از ساختمان یک کلیسا و مسجد احساس ترحم و عدالت و از ساختمان یک کاخ تکبر اعیانییت
نمایان است .
مجسمه سازی با معماری از لحاظ آنکه هر دو از ماده بی جان استفاده می کنند و از آن رو که دارای ابعاد طول و عرض و ارتفاع می باشند با یکدیگر شریکند و زیبایی هر دو یکسان نیست .
زیرا در معماری روح مهم است و در مجسمه روح آشکاراست.
معمار باید پیوسته موقعییت طبیعی و احتیاجات کارش را در نظر بگیرد.
آسمان و زمین هم جزئی از بنا محسوب می شوند.
هدف زیبا شناسی:
در زیبا شناسی دو منظور موجود است
۱- نظری
۲- عملی
مقصود از منظور نظری:ارضای حس کنجکاوی است و معطوف به ترکیب های مهم هنری بشر و احساساتی است که از زیبائی موجود است و اشیاء الهام می گیرد.
اما از لحاظ عملی :زیبا شناسی به انسان حس تشخیص زیبائی ها و امکان لذت بردن از آنها را ارزانی می دارد.
روش زیبا شناسی:
لذت درک زیبائی و عشق به زیبا و نیاز به ایجاد یک ساخته هنری از احوال روحی زائیده می شود و از کارهایست که وجدان محرک آنهاست…….

زیبا شناسی،همه عادات یعنی حواس و هم مغز یعنی عقل دخالت دارند.زیباشناسی باید اجتماعی و روحی و تاریخی باشد.
زیبائی و حقیقت:
معمول توصیف حقیقت توافق فکر با موضوع آن است،یا موافقت اندیشه است با واقعییت.
بوالو می گوید : (( هیچ چیز زیبا نیست مگر حقیقت.))
حافظ دلیل این زیبایی طبیعت را چنین می فرمائید:
حسن روی تو به یک جلوه در آینه کرد
این همه نقش در آئینه اوهام افتاد
این همه عکس می و
نقش نگارین که نمود
یک فروغ ز رخ است که در جام افتاد
از طرف دیگر می سنجیم و می بینیم که زیبایی مجبور نیست مطابق با حقیقت واقع باشد.
حقیقت محصول فکریست که عالمانه هدایت می گردد. بنابراین ثمره علم است. پس مطابق فرمول ارسطو که (( علم از کلیات متشکل است)).
عالم یا دانشمند از حقیقت یا واقعیت جز آنچه کلی و ثابت است چیز دیگری اخذ نمی کند.
تجربه های زیبایی شناسی و دینی:
عناصر بسیاری هستند که به نظر می آیند هر دو جنبه زیبائی شناسی از درک و بیان حقیقت اند.
نظریه پردازان هر دو مبحث ادا می کنند که بصیرت یا شهود دینی و زیبا شناسی ، دریافتی غیر تعقلی و مستقیم از حقیقت را فراهم می آورد که وابسته به ابهام ،نبوغ و یا دیگر استعداد های خدادادی است.
هر دو پدید آورنده ساختمان ها ،اهداف و فعالیت هایی هستند که مبین ژرف بینی ویژه از حقیقت است.
فیثاغورثیان:
فیثاغورثیان اولین کسانی هستند که به صورت واقعی و منطقی ، درباره تناسب یعنی مهمترین اصل زیبایی قدیم سخن گفتند .
در اواخر قرن ۶ ق.م ، اصل جهان را عدد شمردند و مقصودشان از عدد (( حد ونظام )) بود.
عدد ونسبت نظامی و حتی در آسمانها هم حکمران می دانستند.
دایره را از همه اشکال زیبا تر و به همین دلیل تشکیل کرات و ستارگان آسمانی و تناسب و فاصله های میان آنها را زیبا ترین ترکیب ها معرفی کردند.
سوفسطاییان:
آنها اولین کسانی بودند که از نظر اجتماعی و اقتصادی به هنر توجه کردند و هنر را یک نوع کسب و حرفه شمردند.
و آیین قدیم را واژگون ساختند و برای هنرهای خود و حتی خطابه قیمت های گزاف درخواست کردند.
افلاطون:
هنر وزیبایی :
برترین شکل هنر ، هنر آفریننده الهی است که کائنات را به عنوان (تقلیدی) از صورت های اصلی و تغییر ناپذیر آفریده است.
افلاطون همچنین معتقد بود که در هنر حقیقی چیزی هست که نمی تواند به دانش چگونه انجام دادن تقلیل پیدا کند.
افلاطون معتقد به دو نوع زیبایی بود : زیبایی طبیعت ، زیبایی هندسه
ارسطو:
برتری یا زیبایی یک کار هنری بستگی به میزان ماندگاری آن دارد.
یک اثر باید نشان دهنده تقارن ، هماهنگی و قطعیت باشد.
تنها برخورد ماندگار ارسطو با مبحث زیبایی شناسی یعنی فن شعر او بر روی یک نوع نمایش های غم انگیز متمرکز شده است.
ارسطو به زیبایی حسی ، عینی بخشید .
روایت های جنبش روشنگری و فرا روشنگری:
پیشرفت های (( فلسفه های طبیعی )) صده های شانزدهم و هفدهم میلادی نه تنها سبب تحلیل قدرت سنتی ، دینی مغرب زمین شد بلکه ایدالیسم افلاطونی و روش علمی ارسطو را نیز بی اعتبار کرد.
فلسفه کانت :
کانت نخستین کسی بود که نظریه نظام یافته ای از زیبا شناسی را به عنوا ن بخش تکمیلی، اگر نگوییم اساسی ،از دستگاهی فلسفی گسترش داد .
کانت خود را بر آن داشت که به سه پرسش پرسش پاسخ گوید .
(( چه چیزی را می توانم بدانم ‌‌؟
(( چه باید بکنم ؟
(( به جه چیز می توانم امیدوار باشم ؟
هگل ( ۱۷۷۰-۱۸۳۱ ) ، در آرزوی کامل کردن سیر فلسفه نوین در جهت برداشتی از حقیقت به منزله ذهن یا روح بود.
هگل چنین می اندیشد که نخستین شکل هنر(( سمبلیک)) بوده است .
هنر، در پی عینیت بخشیدن به حقایق کشف نشده است .
تعریف هگل از زیبایی :
اما زیبایی عبارت از ارتباط اجزای خاص به یکدیگر ، بدان گونه که مجموعه متناسبی تشکیل دهند .
اما اجزا باید همگی جزء لازم باشند و خود به تنهایی با مجموعه متناسب باشند . به طوری که روی هم رفته ، مجموعه متناسب و معقول به نظر آید . هر چه این ارتباط بیش تر و تناسب معقول تر، زیبایی بیشتر خواهد بود .
بنابر این مقدمات زیبایی
زیبایی در نظر هگل ، عبارت است از جمع واحد و کثیر و هر چه غلبه واحد بیشتر باشد و نیرو و قدرت آن کامل تر ، شیئ زیباتر است .
اجزاء متناسب با یکدیگر وقتی یک مجموعه هم آهنگ را تشکیل می دهند زیبایی را نشان داده اند .
بر طبق آنچه گفتیم اولین شرط فهم یک اثر معماری و لذت بردن از آن شناخت مستقیم و عینی ماده آن از لحاظ ثقل ، مقاومت و چسبندگی است .
بین معماری از یک سو و هنرهای پیکر سازی و شعر از سوی دیگر این تفاوت وجود دارد که معماری عین شیئ را مجسم می کند نه نسخه آن را ، معماری بر خلاف هنرهای دیگر شبیه سازی نیست که در آن هنرمند چشم خود را به تماشاگر وام می دهد بلکه در معماری هنرمند فقط شیئ را در معرض دید تماشاگر می گذارد و درک مثال را برای او آسان می کند یعنی باعث می شود که شیئ فرد و حقیقی ماهیت خود را بطرز روشن و کامل بنمایاند.
آثار معماری بر خلاف آثار سایر هنرهای زیبا خیلی بندرت منظور و هدف صرفأ زیبا شناسی دارند . آنها تابع شرایط دیگری هستند که از مقوله هنر بکلی خارج و ناظر به فایده عملی هستند .
بنابراین شایستگی مخصوص هنرمند در معماری این است که ضمن انجام منظور عملی هنر به امکانات زیبا ساختن اثر نیز توجه دارد . او برای نیل به این منظور باید با وسایل مختلف بکوشد تا هدف های زیبا شناسی را با هدف های عملی وفق دهد .
هیدگر بنیانگذار اگزسیتانسیالیسم در آلمان است .
اودر مهم ترین اثر خود هستی و زمان ، مفهوم هستی را در ارتباط با (( زمان – مکان )) مورد بحث قرار داد .
هستی از نظر این فیلسوف امری مطلق نیست بلکه با زمان و مکان معین ارتباط دارد و به طور تجربی قابل بررسی می باشد .
او به مواردی نظیر افکار ، انسان و هستی ، دلهره و انتخاب می پردازد . در نظر او انسان از هستی جدا نیست و نسبت به آن بی تفاوت نمی باشد .
انسان در هستی غوطه ور است و جزء آن می باشد .
انتخاب نیز در حیات انسان اهمیتی خاص دارد .
سوررئالیست
یکی از واکنشهای مهم به زیبا شناسی کلاسیک کارهای هنری و نظری سور رئالسیت ها بود که متاثر از روانکاوی فروید و روانشناسی یونگ نیز بودند .
در آثار سوررئالیست ها نکته مرکزی از رویای شب به رویای روز ، و به گونه ای صریح و قاطع به مفهوم لذت منتقل می شود .
شگفتی نکته ای کلیدی در زیباشناسی سوررئالیستی است .
در بیانیه سوررئالیسم می خوانیم (( شگقتی زیباست ، هر گونه شگفتی زیباست و شگفتی وجود ندارد مگر این که زیبا باشد
سوررئالیست ها می گفتند که زیبایی از (( ذوق همگان)) یعنی بنیان زیبایی شناسی کلاسیک رها شده و به سوی لذت زیبایی شناسانه پیش می رود .
زیبایی سوررئالیستی ادعای کشف حقیقت را دارد ، یعنی می گوید که حقیقت پنهان را باز می شناساند .
مدرنیسم
یکی از مهمترین عواملی که به بینش امروزی ما از فلسفه هنر و زیبایی شناسی شکل داده پیدایش و تکوین مدرنیسم است .
اگر بحث را به پیشرفت فرهنگ و به معنایی خاص به تکامل هنر محدود کنیم ، آنگاه می توانیم به یاری اصطلاح مدرنیسم بازتاب فکری آن دگرگونی های عظیم اقتصادی ، سیاسی و اجتماعی را که از میانه سده نوزدهم در گستره های گوناگون زندگی در اروپا و ایالت متحده ودر پی آنها در کشورهای واپس مانده روی داد درک کنیم .
مدرنیسم پدیده ای است که به تاریخ یک سده و نیم گذشته فرهنگ غرب مربوط می شود (۱۸۹۰-۱۹۴۰ ) و با مدرنیته تفاوت دارد .
مدرنیسم انقلابی در بنیان بیان حسی یا زیبایی شناسانه بود .
معماری مدرن آشکارا گرایش به سوی سادگی افراطی داشت ، تا آن حد که می توان گفت اصل بنیادین این معماری کارآیی و سودمندی هر جزء بوده است .
در معماری مدرن اختلاف بین دو نوع زیبایی ایده آل قبل از هر چیز درعقاید
فرانک لویدرایت از طرفی و اظهارنظرهای قدیمی لوکوربوزیه از طرف دیگر به چشم می خورد.
رایت مفهوم زیبایی را در معماری ارگانیک از طبیعت می گیرد و لوکوربوزیه به عنوان طلایه دار تکنیک مدرن از فرمول هایی که محصول صنایع مهندسی مدرن استفاده می کنند .
فرانک لوید رایت از زیبایی در ارتباط با گلها سخن می گوید .
تنها تنوع فرم و رنگ نیست که رایت را به تحسین وا داشته است ، بلکه قانونمندی نظم ، تعادل و وحدت مستقر در طبیعت است که وی را شیفته کرده
آدولف لوس (
ADOLF LOOS
) نیز نظر مشابهی دارد (( زیبایی برای ما بالاترین حد تکامل است . هدفی که انسان به سوی آن می رود این است زیبایی را در فرم جستجو کند و آنرا از تزیینات مبرا کند .))
لوکوربوزیه در سال ۱۹۲۳ زیباشناختی معماری و زیبا شناختی مهندسی را قیاس کرده است .
(( زیبا شناختی معماری و زیبا شناختی مهندسی در اصول اولیه یکی هستند و یکی متعاقب دیگری آمده است ، اما یکی در نهایت شکوفایی و دیگری با وا پس گرایی شرم آور ، مهندس به تبعیت از قانون صرفه جویی و با هدایت محاسبات ما را به سوی وحدت به قوانین جهان هستی سوق داده و به هماهنگی دست می یابد . ولی معمار در بازی با اشکال نظمی را به وجود می آورد که تنها زاییده ذهن اوست .))
اما معماران پست مدرن همچون جیمز استرلینگ بر خلاف آنها می خواهد ارزشهای متفاوت بیشتری را انتقال دهد .
پست مدرنیسم
چارلز جنکز اولین بار اصطلاح پست مدرنیسم را به کاربرد که به تقویم وی مدرنیسم از سال ( ۱۹۳۰تا ۱۹۶۰) دوام یافته و پست مدرنیسم که از سال ۱۹۶۰ آغاز شده و ته زمان حاضر اذامه دارند .
تعریف اصلی پست مدرنیسم مانند ابزاری در ایجاد ارتباط سطوح مختلف زمان بکار رفته است .
در همه نوشته های رابرت ونتوری و دنیس ، اسکات براون ، چارلز جنکز ، ذکر همیشگی کثرت گرایی است .
باوری که معمار باید به تعبیر هربرت گنز برای مذاقهای مختلف و دیدگاهای مختلف طراحی کند .
در حالی که مدرنیسم و نو مدرنیسم بر خود مختاری فردی هنر تاکید و توجه دارد ، بعد زیبایی شناختی پست مدرنیسم ها بر جنه معنایی متمر کز می گردند .
نو مدرن
تولد نو مدرن ها در بهار سال ۱۹۷۷ بود ؛ یعنی زمانی که پیتر آیزنمن سر مقاله خود به نام (( پسا کارکرد گرایی )) را در چندین صفحه مجله مشهور خود (( اپوزسیون ها )) منتشر کرد .
آیزنمن معماری مدرن جدیدی را اصل قرار می دهد که (( انسان بیرون از هسته جهان خود )) را دگرگون می کند .

به نقل از آرمون

معماری ایرانی

معماری ایرانی

 

کلیه بررسی‌ها و کاوش‌های باستانشناسی حکایت از آن دارد که سابقه معماری ایران به حدود هزاره هفتم قبل از میلاد می‌رسد. از آن زمان تا کنون پیوسته این هنر در ارتباط با مسائل گوناگون، بویژه علل مذهبی، توسعه و تکامل یافته‌است.

معماری ایران دارای ویژگیهایی است که در مقایسه با معماری کشورهای دیگر جهان از ارزشی ویژه برخوردار است: ویژگیهایی چون طراحی مناسب، محاسبات دقیق، فرم درست پوشش، رعایت مسائل فنی و علمی در ساختمان، ایوانهای رفیع، ستونهای بلند و بالاخره تزئینات گوناگون که هریک در عین سادگی معرف شکوه معماری ایران است.

 اصول معماری ایرانی

 سبک‌شناسی معماری ایران

از شش شیوه معماری ایران دو شیوه پارسی و پارتی مربوط به پیش از اسلام و چهار شیوهٔ دیگر مربوط به دوره اسلامی می‌باشد. غربی‌ها برای شیوه‌های اسلامی نام‌هایی را به کار می‌برند مانند شیوه‌های اموی و عباسی

 

کارهای خمیر شیدا

کارهای خمیر که ناقص بودن رو به کمک شیدا یکمی کامل تر کردیم : 

البته فقط عکسهای خمیربازی های خود شیدا رو تونستم پیدا کنم و امروزم وقت کردم که آپشون کنم  

از شیدا پوزش می طلبیم  

 

sheida 01 

 

sheida002 

 

نظر یادتون نره :)