آذربایجان تسلیت....

گروه اينترنتي درهم | www.darhami.com

نپرس کجا میروم
نپرس چه کسیست
نپرس بچه ات بود
نپرس برادرت بود
نپرس خواهرت بود
این همه ی کسم بود
کمک هم نمیخواهم
گودالی برایش میکنم
به خاک میسپارمش

گروه اينترنتي درهم | www.darhami.com

همدردی

کانون هلال احمر دانشگاه اورمیه در ضایعه اخیر ورزقان و اهر و روستاهای آدربایجان شرقی اظهار همدردی می کند و امید است جامعه بشری روزی به جایگاهی برسد که کمک به هم نوع را از اهم کارهای خود بداند. همچنان روزی برسد که دولت مردانمان به بتوانند قوه تشخیص و وجدان خود را تقویت نمایند تا فرق بین واجبات و مستحبات را در عرصه مدیریت درک کنند.

نهایت تشکر از ملت بزرگوار ایران را داریم که همیشه در صحنه کمک به همنوعان حاضر بوده اند و چیزی اثبات شده برای همگان می باشد.

تشکر و سپاس می گوییم به عزیزان زحمتکش در سازمان امداد و نجات(هلال احمر) و سازمان انتقال خون که بی وقفه 24 ساعت شبانه روز به کمک رسانی به زلزله زدگان می باشند و از خداوند ممنان صبر برای باقی ماندگان این فاجعه را مسألت می نماییم.


بهروز اوقاتی بخشایش

1391/5/24

شروع کلاس کمک های اولیه

ضمن تشکر از همکاری شما دوستان هلال احمری و استقبالی که از این کلاس ها به عمل آمده ما تمامی تلاش خود را به کار بستیم تا بهترین شرایط را برای شما فراهم سازیم

لذا به اطلاع می رسانم کلاس کمک های اولیه خواهران از روز شنبه مورخه ۲/۲/۹۱ ساعت ۱۲:۳۰ در دانشکده ی کشاورزی،ساختمان قدیم برگزار خواهد شد.

کلاس های برادران از روز شنبه ۹/۲/۹۱ ساعت ۱۲:۳۰ در همان مکان برگزار خواهد شد.

با تشکر از حضور گرم شما

                                       کانون هلال احمر دانشگاه اورمیه

ثبت نام کلاس کمک های اولیه

ضمن تبریک سال جدید از دوستان علاقه مندی که در کانون هلال احمر دارای پرونده کامل می باشند دعوت می شود برای حضور در کلاس ها همه روزه از ساعت ۱۲:۳۰ تا ۱۴ به مجتمع فرهنگی ـ کانون هلال احمر مراجعه نمایند. هزینه ثبت نام ۱۰۰۰ تومان می باشد.

با تشکر

کمک به کودکان سرطانی

کانون هلال احمر دانشگاه اورمیه در نظر دارد که با همکاری بنیاد کودک به مناسبت چهارشنبه سوری و عید نوروز آرزوهای کودکان سرطانی را برآورده نماید. از آنجایی که بنیاد کودک یک (ngo) بوده و کاملا مستقل از دولت است با کمک های شما هم نوع دوستان عزیز اداره می شود.لذا دوستانی که مایل به کمک و برآورده شدن آرزوی این بیماران می باشند می توانند کمک های نقدی خود را هر چند که بسیار اندک باشد به کانون هلال احمر واقع در مجتمع فرهنگی دانشکده کشاورزی تحویل داده و برای اطمینان از رسیدن این کمک ها به کودکان، رسیدی که بنیاد کودک ارائه خواهد داد به پانل کانون نصب خواهد شد.

هم اکنون نیازمند یاری سبزتان هستیم

“تلاش صادقانه”

 

جنگ جهانی اول مثل بیماری وحشتناكي، تمام دنیا رو گرفته بود .

یکی از سربازان به محض این که دید دوست تمام دوران زندگی اش

در باتلاق افتاده و در حال دست و پنجه نرم کردن با مرگ است ،

از مافوقش اجازه خواست تا برای نجات دوستش برود و او را از باتلاق خارج کند .

مافوق به سرباز گفت :

اگر بخواهی می توانی بروی ، اما هیچ فکر کردی این کار ارزشش را دارد یا نه ؟

دوستت احتمالا دیگه مرده وممكن است تو حتی زندگی خودت را هم به خطر بیندازی !

حرف های مافوق ، اثری نداشت

سرباز اینطور تشخیص داد که باید به نجات دوستش برود .

اون سرباز به شکل معجزه آسایی توانست به دوستش برسد ،

او را روی شانه هایش کشید و به پادگان رساند .

افسر مافوق به سراغ آن ها رفت ، سربازی را که در باتلاق افتاده بود معاینه کرد

و با مهربانی و دلسوزی به دوستش نگاه کرد و گفت :

من به تو گفتم ممکنه که ارزشش را نداشته باشه ، خوب ببین این دوستت مرده !

خود تو هم زخم های عمیق و مرگباری برداشتی !

سرباز در جواب گفت : قربان البته که ارزشش را داشت .

افسر گفت : منظورت چیه که ارزشش را داشت !؟ می شه بگی ؟

سرباز جواب داد : بله قربان ، ارزشش را داشت ، چون زمانی که به او رسیدم ،

هنوز زنده بود ، نفس می کشید ، اون حتی با من حرف زد !

من از شنیدن چیزی که او بهم گفت الان احساس رضایت قلبی می کنم .

اون گفت : جیم … من می دونستم که تو هر طور شده به كمك من می آیی !!!

ازت متشکرم دوست همیشگی من !!!

دوست  خوبم ! فرصت سلام تنگ است ! که ناگزیر و خیلی زودتر از آنچه در خیالت است باید خداحافظی را نجوا کنی . فرصت برای با هم بودن ، ممکن است بقدر پلک بر هم زدنی دیر شده باشد . اما همین لحظه را اگر غنیمت نشماری ، افسوس و دریغ ابدی را باید به دوش بکشی ! تنها راه رسیدن به دهکده شادی ها ، گذر از پل دوستی هاست . اگر پای ورقه دوستی ها ، مهر صداقت نخورده باشد ، مشروط و رفوزه شدن در امتحانات زندگی حتمی است . صداقت، ضامن بقای دوستی های پاک ومعصومانه است . برای ماندن در یاد و خاطر و دل دیگران ، باید یکدلی و دوست داشتن رو با عشق پیوند زد که راز جاودانگی عشق در همین است و بس !

به کلینیک خدا رفتم تا چکاپ همیشگی ام را انجام دهم، فهمیدم که بیمارم ...
 خدا فشار خونم را گرفت، معلوم شد که لطافتم پایین آمده.
 زمانی که دمای بدنم را سنجید، دماسنج 40 درجه اضطراب نشان داد.
 آزمایش ضربان قلب نشان داد که به چندین گذرگاه عشق نیاز دارم، تنهایی سرخرگهایم را مسدود کرده بود ...
و آنها دیگر نمی توانستند به قلب خالی ام خون برسانند.
  به بخش ارتوپدی رفتم چون دیگر
 نمی توانستم با دوستانم باشم و آنها را در آغوش بگیرم.
 بر اثر حسادت زمین خورده بودم و چندین شکستگی پیدا کرده بودم ...
 فهمیدم که مشکل نزدیک بینی هم دارم، چون نمی توانستم دیدم را از اشتباهات اطرافیانم فراتر ببرم.
 زمانی که از مشکل شنوایی ام شکایت کردم معلوم شد که مدتی است که صدای خدا را آنگاه که در طول روز با من سخن می گوید نمی شنوم ...!
خدای مهربان برای همه این مشکلات به من مشاوره رایگان داد و من به شکرانه اش تصمیم گرفتم از این پس تنها از داروهایی که در کلمات راستینش برایم تجویز کرده است استفاده کنم :
 هر روز صبح یک لیوان
 قدردانی بنوشم
قبل از رفتم به محل کار یک قاشق آرامش بخورم .
هر ساعت یک کپسول صبر، یک فنجان برادری و یک لیوان فروتنی بنوشم.
زمانی که به خانه برمیگردم به مقدار کافی عشق بنوشم .
و زمانی که به بستر می روم دو عدد قرص وجدان آسوده مصرف کنم.

       " زنده ياد احمدشاملو"

کلاس کمک های اولیه برادران

با سلام و عرض تسلیت به مناسبت ایام محرم:

اولا ازهمه ی برادرانی که در کلاس کمک های اولیه ثبت نام نمودند به دلیل اختلالی که در برنامه ی کلاس روز شنبه ۱۲/۰۹/۹۰ پیش آمد معذرت خواهی می کنیم. به دلیل عدم همکاری هلال احمر استان در فرستادن امداد گر زن این کلاس ها در این ترم مخصوص آقایان می باشد که انشاالله در ترم های آتی برای خواهران نیز برگزار خواهد شد. لذا کلاس های کمک های اولیه از روز شنبه ۱۹/۰۹/۹۰ به طور رسمی در یکی از کلاس های ساختمان معراج دانشکده کشاورزی برگزار خواهد شد. با تشکر از همکاری شما

جهت اطلاع از شماره کلاس به پانل نصب شده در ورودی ساختمان معراج مراجعه نمایید.

بازدید

آشنایی با بنیاد کودک و یونیسف

به عنوان اولین فعالیت شورای اجرایی جدید کانون هلال احمر بازدید و دلجویی از کودکان نیازمند را در روز کودک به پرونده ی کاری خود اضافه کردیم.

امید است با حضور سبز خود در این مراسم ما را یاری نمایید.

سرویس ایاب و ذهاب به صورت رایگان در اختیار دانشجویان محترم قرار خواهد گرفت.

زمان: شنبه ۱۶/۰۷/۱۳۹۰  ساعت ۱۶

مکان: روبروی دانشکده کشاورزی

شعر يك كودك

این شعر را این دختربسیار جوان در حالی که آخرین روزهای زندگی اش را سپری می کند در بیمارستان نیویورک نگاشته است
آیا تا به حال به کودکان نگریسته اید
در حالیکه به بازی "چرخ چرخ" مشغولند؟
و یا به صدای باران گوش فرا داده اید،
آن زمان که قطراتش به زمین برخورد می کند؟
تا بحال بدنبال پروانه ای دویده اید، آن زمان که نامنظم و بی هدف به چپ و راست پرواز می کند؟
یا به خورشید رنگ پریده خیره گشته اید، آن زمان که در مغرب فرو می رود؟
کمی آرام تر حرکت کنید
اینقدر تند و سریع به رقص درنیایید
زمان کوتاه است
موسیقی بزودی پایان خواهد یافت
آیا روزها را شتابان پشت سر می گذارید؟
آنگاه که از کسی می پرسید حالت چطور است،
آیا پاسخ سوال خود را می شنوید؟
هنگامی که روز به پایان می رسد
آیا در رختخواب خود دراز می کشید
و اجازه می دهید که صدها کار ناتمام بیهوده و روزمره در کله شما رژه روند؟
سرعت خود را کم کنید. کم تر شتاب کنید.
اینقدر تند و سریع به رقص در نیایید.
موسیقی دیری نخواهد پائید
آیا تا بحال به کودک خود گفته اید،
"فردا این کار را خواهیم کرد"
و آنچنان شتابان بوده اید
که نتوانید غم او را در چشمانش ببینید؟
تا بحال آیا بدون تاثری
اجازه داده اید دوستی ای به پایان رسد،
فقط بدان سبب که هرگز وقت کافی ندارید؟
آیا هرگز به کسی تلفن زده اید فقط به این خاطر که به او بگویید: دوست من، سلام؟
حال کمی سرعت خود را کم کنید. کمتر شتاب کنید.
اینقدر تند وسریع به رقص درنیایید.
موسیقی دیری نخواهد پایید.
آن زمان که برای رسیدن به مکانی چنان شتابان می دوید،
نیمی از لذت راه را بر خود حرام می کنید.
آنگاه که روز خود را با نگرانی و عجله بسر می رسانید،
گویی هدیه ای را ناگشوده به کناری می نهید.
زندگی که یک مسابقه دو نیست!
به موسیقی گوش بسپارید،
پیش از آنکه آوای آن به پایان رسد..