هنر و معماری

"وبگاه دانشجویان معماری 89 - دانشکده هنر،ارومیه "

هنر و معماری

"وبگاه دانشجویان معماری 89 - دانشکده هنر،ارومیه "

شگفتی‌های جدید معماری ایتالیا


شگفتی‌های جدید معماری ایتالیا

Architecture of the World
The Newest Architectural Wonders of Italy

ایتالیا همواره یکی از بهترین مقاصد گردشگری جهان برای مشاهده شگفتی‌های معماری بوده است، چرا که بسیاری از ساختمان‌های نوآورانه‌ مربوط به عصر باستان، از قبیل کولسئوم، پانتئون و برج کج پیزا که از شگفتی‌های معماری کلاسیک جهان به شمار می‌روند، همگی در ایتالیا واقع هستند. از این‌رو، ایتالیا همانند برخی دیگر از کشورهای اروپایی که به لحاظ معماری، از یک پیشینه تاریخی قوی برخوردار هستند، به عنوان مکانی مساعد برای کار کردن معماران مدرن، شناخته نشده است. اما در سال‌های اخیر، این کشور مدیترانه‌ای وارد یک رنسانس معمارانه شده است که در حال شکل‌دهی به ایتالیای قرن بیست‌ویکم است، رنسانسی که اگرچه در مقیاس توسعه‌های ساختمانی چین یا دوبی نیست، اما در نوع خود قابل اعتناست و تنها محدود به رم یا شهرهای بزرگ ایتالیا نمی‌شود. فهرست بلندبالایی از برجسته‌ترین معماران جهان که به تازگی کارشان را در ایتالیا به پایان رسانده‌اند یا در شرف آغاز به کار در پروژه‌های ساختمانی بلندپروازانه این کشور هستند، گواهی بر این مدعاست.
با توجه به اهتمام ایتالیا به تجربه یک رنسانس معمارانه، به نظر می‌رسد این کشور نیز تقریباً همانند چین، علاقمند به مدرنیزاسیون هویت ملی خود از طریق معماری است و ساختمان‌های معاصر ایتالیا که بوسیله معماران بین‌المللی طراحی شده‌اند، به نوعی آغوش باز این کشور به پدیده جهانی‌شدن به شمار می‌روند. بر این اساس است که بسیاری از معماران مشهور بین‌المللی در پروژه‌های ایتالیایی خویش، از فرم کلاسیک به نفع هندسه‌های جدید رادیکال و فناوری‌های نوآورانه و پیشرو مهندسی که بازتاب ارزش‌های امروزی مفهومی و نیز کاربردی شفافیت و پایداری هستند، چشم پوشیده‌اند و برخی معماران ایتالیایی، از قبیل Luisa Fontana، نیز که شاید در صحنه بین‌الملل ناشناخته باشند، در حال سنت‌شکنی و تجربه رویکردهای ابداعی جدیدی هستند. البته این حرکت به سمت خطوط جسورانه و دورشدن از فرم‌های کلاسیک، بدون مباحثات و مقاومت‌های متداول سنت‌گرایان نبوده است. پرسشی که در اینجا مطرح می‌شود، این است که آیا شگفتی‌های جدید معماری معاصر ایتالیا، تأثیری همانند بیلبائوی اسپانیا، در رونق‌بخشی به گردشگری و تجارت ایتالیا خواهند داشت؟
آنچه در پی می‌آید، نگاه مجله Business Week است به 10 ساختمان جدید و نوآورانه ایتالیا که چشم‌انداز قرن بیست‌ویکم معماری این کشور و شاید فصل‌های آینده تاریخ معماری جهان را شکل می‌دهند:  

 

þ موزه Ara Pacis، رم، 2006 / ریچارد مه‌یر 

 

 

þ مجموعه نمایشگاهی Fiera Milano، میلان، 2005 / Massimiliano Fuksas 

 

 

 

þ مرکز ملی هنرهای معاصر (MAXXI)، رم، 2007 / زاها حدید 

 

 

 

þ ایستگاه مترو Monte S. Angelo، ناپل، 2008 / Future Systems و Anish Kapoor 

 


 

 

þ پاویون B نمایشگاه تجاری جنوا، 2007 / ژان نوول و Arup 

 

 

 

þ مجموعه نمایشگاهی Fiera Milano، میلان، 2014 / زاها حدید، آراتا ایسوزاکی، دانیل لیبسکیند و Pier Paolo Maggiora 

 

 

 

þ اداره کل دولت منطقه‌ای Lombardy، میلان، 2009 / Pei Cobb Freed & Partners 

 

 

 

þ مجتمع زیست‌اقلیمی Central Park، Schio، ۲۰۰۷ / Luisa Fontana و Ove Arup 

 

 

 

þ پل Messina، Straight of Messina  

 

 

 þ ایستگاه قطار فلورانس، 2008 / نورمن فاستر 

 


سالن اپرای سیدنی

اپرا هاوس سیدنی (در انگلیسی: Sydney Opera House) به معنای "خانه اپرای سیدنی" یکی از متمایزترین بناهای قرن بیستم از لحاظ هنر معماری بشمار می‌رود که در شهر ساحلی سیدنی و در ایالت نیو سات ولز کشور استرالیا قرار دارد. خانه اپرای شهر سیدنی در حال حاضر یکی از مهم‌ترین اماکن توریستی در کشور استرالیا به شمار می‌رود. 

 

 sydney opera house 

یورن اوتزان آرشیتکت و معمار دانمارکی اپرا هاوس شهر سیدنی در سال ۱۹۵۷ به طور غیرمنتظره‌ای برنده طراحی اپرا هاوس شد. نهایتا اپراهاوس در ۲۰ اکتبر ۱۹۷۳ رسما توسط ملکه الیزابت دوم گشایش یافت. 

 

 sydney opera house 02

از لحاظ هنری، خانه اپرای سیدنی، یکی از مشهورترین اماکن دنیا برای اجرای هنرهای نمایشی است. البته فقط تعداد اندکی از بازدیدکنندگان با هدف دیدن نمایش به آنجا می‌روند، زیرا محیط اطراف آن فضایی سرشار از آرامش به ارمغان می‌آورد. 

 

 سالن اپرای سیدنی

اپراهاوس شامل پنج سالن تئاتر، پنج سالن تمرین نمایش، دو سالن اصلی، چهار رستوران، شش بار و تعداد زیادی فروشگاه است. گفتنی است که پوسته حلزونی شکل اپراهاوس شامل یک میلیون و ۵۶ هزار تکه سنگ‌گرانیت سوئدی می‌شود. 

 

هنر معماری گوتیک

همیشه در طول تاریخ معماری همگام با آرا و عقاید انسانها اعم از سیاسی، جنسی، اجتماعی بوده است و در رهگذر زمان بناهایی که به جامانده اند یادی هستند از غبار اندیشه هایی دور که بی شک دالانی است برای رسیدن به فرهنگ و هنر دیرینگان. در یک ابنیه تاریخی به جز خودنما و ساخت آن ،نقاشی ها و پیکره هایی که در آن قرار داشتند آن نما را کامل می کردند. به عنوان مثال در مسجد همه نشانه های هنری و تصویری در بنا مستحیل است و یک آرای مذهبی و جنسی، زن و مرد را در هنگام عبادت از هم جدا می کند. بنا بر این محراب درون خودنما و نقوش روی دیوار همه و همگی درون این مجموعه است.
در کلیسای مسیحی خلاف آن را می بینیم. ارگ کلیسایی بارزترین نمونه است. موسیقی که در جذب مردم برای آمدن به کلیسا می کند. پیکره ها و تمثال مسیح در واقع تلاش کلیسا برای ساختن فضای روحانی است گو اینکه مسجد به غیر از خطاطی ها و محراب هیچ چیز تزئینی دیگر ندارد. مسجد در اوج سادگی به هنر نابش می رسد و کلیسا در نهایت تزئینات.
یکی از گونه های بسیار معروف معماری در تاریخ هنر معماری دوره گوتیک است. هنر گوتیک زاده ایمان مسیحیت بود و اصلی ترین تجلی آن کلیساهای گوتیک بود. لغت گوتیک یعنی منسوب به قوم گوتها از اقوام شمالی اروپا. این شیوه هنری در نیمه دوم سده دوازدهم پاگرفت و تا نیمه قرن پانزدهم میلادی دوام یافت و در همه کشورهای اروپایی متداول شد، در آغاز منحصر بود به شیوه نوینی از معماری کلیسایی که از آمیخته شدن عناصر رومی وار با هلال تیزه دار اسلامی بود.
از حدود سال ۱۱۴۰ میلادی به بعد کلیساهایی در فرانسه شمالی برپاشد که از شیوه معماری رومی وار مجزا و متمایز بود. نخستین نمونه های معماری گوتیک- باید گفت که تنها حاوی جزئی از عناصر شیوه نوین بودند و نه تمامی آنچه که می بایست حدود نیم قرن بعد به مرحله تلفیق نهایی و تکوین کامل شیوه گوتیک برسد.
دیگر ضرورتی برای دیوارهای سنگی ثقیل وجود نداشت و معمار می توانست از پنجره های بزرگ استفاده کند. ایده آل معماران این بود که کلیساها را تقریبا به شیوه امروزی ما بسازند. بنابراین در صورتی که محاسبات درست انجام می شد می توانستند کلیسایی با سبک معماری یکسر جدید بنا کنند، یعنی عمارتی از سنگ و شیشه که در جهان کاملا بی پیشینه بود. این همان ایده پیشرو و نوآورانه کلیساهای جامع گوتیک بود که در نیمه دوم قرن دوازدهم در شمال فرانسه متبلور شد.
از اوایل قرن سیزدهم میلادی هنر گوتیک شامل انواع معماریهای شهری و نظامی و کاخهای اربابی و نقاشی دیواری و شیشه بند منقوش، و تزئینات داخل کلیسا و محوطه مذبح (محراب) و نقاشی قابی روی تخته به صورت مجردی دو یا سه لته برای پشت مذبح، و تذهیب و مصورسازی کتاب و جلدسازی و نقش برجسته کاری و پیکره سازی با مواد مختلف چون سنگ و فلز و عاج و چوب، و زرگری بسیار ظریف، و دیگر هنرهای فرعی شد.
مرحله اول در گوتیک متمایز شدن از هنر روح وار و خودسازی و تکامل شیوه گوتیک بود که به انگستان نفوذ یافت. دومی آن معماری گوتیک به اوج اعتلای خود رسید. کلیسای جامع رنس، بووه و بورژ از جمله آنها بودند.
مشخصه آنها بلندی و سبکی، باریکی جرز، نازکی دیوار، کشیدگی برجها و مناره ها و تکرار تأکید قائم های ساختمانی بودند. سطح دیوارها سراسر از شیشه بند منقوش پوشیده بود تا نور بیشتری به فضای گسترده شان وارد شود.
معمارگوتیک در اساس ساختمانی خود مبتنی است بر بنای چلیپا شکل دارای دو بازوی طولی و عرضی متقاطع و شبستانی مستطیل شکل پیوسته به دو دهلیز یا راهه جانبی با سقفی بلند. معماری گوتیک در مسیر گسترش خود در هر دیار و دوران با موازین و تمایلات و پاره ای عناصر معماری محلی آمیزش یافت و به ویژگیهای نوین درآمد. گوتیک شعاع سان به خصوص در جنوب فرانسه متداول شد. در اسپانیا گوتیک با معماری اسپانیایی اسلامی درآمیخت و حاصل آن معماری هایی چون کلیسای جامع اشبیلیه، که بر جایگاه مسجدی بنا شد و دیگر ساختمانهایی که با طاق مقرنس اسلامی در آندلس بود.
شیشه بند منقوش در معماری گوتیک اعتبار و رواج بیشتر یافت و تمایل هنری به گستردن سطح پنجره ها برای تامین تابناکی درون خانه، شیشه بندی منقوش و رنگین به رنگهای تند را در سده های دوازدهم و سیزدهم به اوج کمال رساند. به طوری که دیگر برای پنجره های کلیساهای سن دنی و سانس (فرانسه) و کنتربوری (انگلستان) از جهت غنای رنگی و نیرومندی خطوط تصویری مانندی به وجود نیامد.
پیکرتراشی گوتیک نیز مانند معماری در ناحیه ایل دوفرانس تکوین یافت و با گذشت اندک زمان از مرحله عادی تابعی تزئینی در خدمت معماری، به مقام بلند عاملی توصیفی ارتقا یافت که کارایی اش بازنمایی تمامی پیکره های قدیسان و احوال مریم و کودک و تصلیب مسیح و رویدادهای مهم مسیحیت بود. تنها در کلیسای جامع شارتر بیش از هشت هزار پیکره کوچک اندام به اسلوب نقش تمام برجسته اجرا شده است که از آن میان ردیف هیکل های خشک زده و در جامه پیچیده سدهای ورودی، نخستین مرحله تکامل پذیری آن هنر را عرضه میدارد. در مرحله بعدی نخست به سر و سپس به اندام این پیکره ها نیرو و جنبش حیاتی دمیده شد. پیکر تراشهای تمام برجسته سردرهای نوتردام و درگاههای بازوی عرضی چلیپا و سردرهای ورودی شارتر و سردرهای غربی کلیسای آمی پن همه مشخص به حالت وقار و آرامشی بزرگوارانه اند که نگرنده را به یاد هیکلهای ارباب انواع در پیکرتراشی دوره کلاسیک یونان می اندازد. بدینسان در پیکرتراشی گوتیک، مسیح از قالب و ماهیتی که شیوه های بیزانسی و رومی وار به وی بخشیده بودند به در می آید، و در مقام فرزند خدا بر روی زمین، با تمامی جلال ملکوتیش در هنر مغرب زمین جلوه گر می شود.
در طول قرن سیزدهم پیکرتراشان در جامه پردازی خاص شیوه گوتیک، که به خصوص با تاخوردگیهای قائم و متوازی خود حالت وقار و ایستایی و آرامش درونی پیکره ها را تاکید می کرد. و نیز در بازنمایی جذبه دینی قدیسان، و سیمای هیجان زده هر یک از ناظران، و مقام ربانی مسیح، به مهارت تام رسیدند. لیکن در آغاز سده چهاردهم این استادی و اعتلا رو به افول گذارد. و جای خود را تا حدودی به پیکرتراشی تدفینی سپرد که توجه و دلبستگی بسیاری از پیکرتراشان را به سوی خود جلب کرد. ساختن پیکره های تدفینی بر روی مقبره که بیشتر با مفرغ و شبه مرمر، و نیز با سنگ و چوب اجرا می شد تا آخر قرن پانزدهم متداول ماند و آثاری ممتاز به جا گذارد.
هنوز عظمت فضای گسترده داخل این کلیساها چنان شگفت انگیز و فراموش نشدنی است که آدمی با قد و قامت خود در آنها احساس کوچکی می کند. تصور اینکه این عمارات چه تاثیری به کسانی می گذاشته است که فقط با بناهای ثقیل و بی ظرافت سبک رومانسک مانوس بوده اند، به راستی دشوار است. کلیساهای قبلی با صلابت و مهابتی که داشته اند می توانسته اند یادآور آن کلیسای مبارزی باشند که پناهگاه مومنان در برابر هجوم بی امان تباهی و شر بوده اند. ولی کلیساهای جامع جدید، منظری از یک دنیای یکسر دگرگونه را در برابر چشم مومنان می گشودند.
این بناهای اعجازآمیز حتی اگر از دور نگریسته می شدند، به نظر می رسید که نمودگار شکوه و عظمت بهشت رویانی اند نمای کلیسای نتردام پاریس شاید کاملترین نمونه این بزرگی باشد. ورودیهای مسقف و پنجره ها دارای چنان هماهنگی سنجیده و دلپذیری اند، و توری کاریهای ایوان بالاخانه خوش ساخت و پرظرافتند.
پیکرهایی که در مجموعه تندیسهای ورودی مسقف کلیساهای جامع گوتیک گنجانده شده اند، با علامت خاصی مشخص گردیده اند تا مومنان بتوانند معنا و پیام آن را دریابند و به آن تامل کنند.
این تندیس ها صرفا نمادی مقدس نیستند که با وقار و متانت، نقش بیانگری یک حقیقت اخلاقی را داشته باشند. بلکه هریک از آنها دارای هویتی منحصر به خویش است به لحاظ دیدگاه و تیپ زیبایی شناختی، از شخصیت مجاور خود متفاوت و دارای شأن و حیثیت فردی خویش است.
تفاوت فراوانی بین هنرمند یونانی و گوتیک وجود دارد. یعنی بین هنر ساخت معابد و هنر ساخت کلیساهای جامع، وجود دارد. هنرمندان یونانی قرن پنج قبل از میلاد بیشتر به شبیه سازی یک اندام زیبا علاقه داشتند. اما در نزد هنرمند گوتیک همه این شیوه ها و شگردها فقط وسیله ای برای رسیدن به یک هدف است و آن هدف چیزی جز روایت یک داستان مقدس به نحو هرچه شورانگیزتر و باوراننده تر نیست. او داستان را نه از برای نفس داستان، بلکه برای پیام آن و به خاطر تسکین و تزکیه ای که مؤمنان می توانند از آن برگیرند، روایت می کند. بدون شک حالت نگاه مسیح به مریم مقدس درحال مرگ، برای هنرمند گوتیک از بازنمایی ماهرانه عضلات بدن او بسیار با اهمیت تر است.
آن گونه که ما با تاریخ به قضاوت می نشینیم، گوتیک هنری است که قبل از رنسانس به وجود می آید و هرچند که رنسانسی ها آن ها را هنرمندانی واپس گرا می دانستند. اما به واقع عظمت هنرمندانی که این کلیساها را می سازند بر ما پوشیده نیست. آنها کلیسا را از نسل قبلش که رمانسک بود و کلیسا به قلعه شباهت داشت، تبدیلش کردند به مکانی سبک و روبه بالا و انسانی. شیشه های منقوش هر کدامشان دنیایی را می آفرینند. گوتیک عظمت معماری مذهبی را به ما نشان می دهد و این نکته که باز خورد نگرش مذهبی می تواند در ابنیه خلاصه شود.
به دور از انصاف است که گوتیک ها را به واسطه قرارگرفتن در قرون وسطی پیشرو ندانیم به پیکره های نقاشی شده در این کلیساها بنگریم. نگرش درونگرای مذهبی به خوبی نمایان است و ترکیب و تلفیق آن با ویژگی های بومی هر منطقه که بر جذابیتش می افزاید.
جلا و بقای گوتیک ها در سه قرن پس از پیدایش آن حکایت از قوت نطفه این تفکر است.
کلیساهایی که با طاقهای قوسی مسقف هستند. شیشه هایی که دنیایی دیگر می آورند. پیکره هایی که حکایت از رنج مسیح دارند. نقاشی دیواری های کوچکی که به زیبایی در دل کلیسا جا گرفته اند. تلفیق سنگ و شیشه دو ماده متفاوت و یک روح مشترک. سنگ سفت و بی روح، شیشه ترد و شکننده و عجین کردن این دو با هم به راستی هنرمندگو ت به زیبایی و خلاقیت این دو را کنار هم نشانده است

شما حتما با زئوس که یکی از خدایان یونان باستان بود آشنا هستید و معبد او در روی کوه المپیاکوس و یا تصاویر معبد پارتنون در شهر آکروپولیس که روی بلندی قرار دارد را دیده اید . اکنون شرکت نورمن فاستر و همکارانش برنامه ساخت برجی در سیبری را دارند که ایده آن از این معابد و استراتژی محیط پیرامون است.این برج که در میان جنگلی انبوه از درخت ساخته می شود و از طریق انعکاس نور در روز نور داخل را تامین کرده و خود مثل یک الماسی برش داده شده در نمای بیرونی در نوک کوه می درخشد.انرژی این برج در روز از طریق جذب انرژی خورشید است.این برج از سه قسمت تشکیل شده است، که دو برج آن مانند یک سکو عمل کرده و کشیدگی افقی دارند و برج سوم با کشیدگی عمودی در مرکز قرار دارد.بر طبق نقشه ها برج سوم در نوک قله ساخته می شود و رستورانها و مراکز آن یک نمای کلی و زیبا از کل شهر را برای بازدید کننده گان فراهم می کنند

 

 

1 

 

2 

 

 

 

3 

 

 

4 

 

 

 

www.memarnews.com