هنر و معماری

"وبگاه دانشجویان معماری 89 - دانشکده هنر،ارومیه "

هنر و معماری

"وبگاه دانشجویان معماری 89 - دانشکده هنر،ارومیه "

روشهای ماکت سازی:

روشهای ماکت سازی:



امروزه برای ساخت ماکت های معماری و دیگر ماکت ها از متریال و روش های بسیار زیاد و متنوعی استفاده می شود که به برخی از آنها اشاره می کنیم.

1- ماکت سازی با استفاده از مقوای یونولیت : این نوع ماکت سازی بیشتر جهت ساخت ماکت اولیه (اتود) کاربرد دارد.

2- ماکت سازی با استفاده از مقوای ماکت : این نوع ماکت سازی به علت دارا بودن تنوع رنگی مقوای ماکت ودرعین حال محکم و نسبتا ارزان قیمت بودن آن در بین دانشجویان طرفداران بسیار دارد از معایب این نوع کار می توان به سخت بودن برش جهت کارهای ظریف و محدود بودن ضخامت آن اشاره کرد.

3- ماکت سازی با استفاده از فوم : فوم به دلیل سبکی زیبایی و سحولت در برش دادن بیشتر در در ماکت هایی مورد استفاده قرار میگیرد که طرح دارای حالات خاص و ترکیب بندی مشخصی باشد. اما از معایب این کار محدودیت استفاده از چسباننده خاص(چسب فوم)است.

4- ماکت سازی با استفاده از چوب بالسا: چوب بالسا جهت ماکت هایی با دقت و ظرافت بالا کاربرد دارد از ویژگی های این جنس این است که در ضخامت های مختلفی و جود دارد و سازنده میتواند بنا به نوع طرح از ضخامت های گوناگون استفاده کند از معایب این جنس شکننده بودن آن است



ادامه مطلب ...

در پی معماری خلاقانه

برای بشر امروز که از یک طرف خواهان نوآوری، و ابداع است و از طرف دیگر بی توجه به ریشه ها نیست چه تدبیری باید اندیشید ؟ این تدبیر، منحصر به شاخه خاصی از دانش نمی باشد بلکه در هر زمینه باید اعمال گردد. در هر دوره تاریخی تنها فکری ماندگار است که بدیع و در عین حال اصیل باشد. اگر سنت یا " فرادهش " به معنای دقیق کلمه در هر دوره ظهوری نوین دارد، در واقع منشاء و سرچشمه ای است پویا که در حال تجلی دائم است.

اندیشیدن در هر زمینه از جمله معماری که به اعتباری مادر همه هنرهاست نباید در قالبی از پیش تعیین شده باشد. معماری تنها در صورتی می تواند در عین رو به توسعه و نو بودن، جوابگوی نیازهای بشری باشد که درعین حال که پویا و جدید باشد از یک طرف تمامی اقتضائات و شرایط را از جمله شرایط زمانی، مکانی، روحی افراد را مورد ملاحظه قرار دهد و از طرف دیگر تاریخ و فرهنگ هر قوم در آن مورد توجه باشد.

وقت آن فرا رسیده تا به یاری قوه خیال که با بازی خاص خویش قادر است صورتهای زیبای بسیار متنوع بیافریند و با تکیه بر اطلاعات کافی و مبانی اساسی در زمینه معماری، به طرحی بیاندیشیم که بهترین استفاده را در خدمت زمان انجام دهد. به عبارتی تلفیق زمان و مکان به این معنی که به اقتضاء زمان و ساعتهای متفاوت از مکان استفاده گردد. این عمل با تغییر فرم دادن (deformation) خطوط و اشکال حاصل می گردد.

در زمانه سرعت و تکنولوژی اگر قرار است بنایی در جهت استفاده برای مقصود خاصی به کار رود (و به عبارتی صرفا تزئینی نباشد) لازم است که در عین بدیع بودن متناسب با آن مقصود باشد و به سهولت بخشیدن امور و تسریع در کارها کمک کند و در عین ایجاد آرامش واجد زیبایی ظاهری نیز باشد. به عبارتی در معماری آن از ترکیب رنگها و اشکالی استفاده گرددکه زیبا،آرامش بخش و مفید باشند. اما اگر قرار است طرحی صرفا نمادین و سمبلیک (به عبارتی تزئینی) آفریده شود باید در عین زیبایی و جذاب بودن نشانگر فرهنگ و تاریخ مربوطه نیز باشد.

معماری نمادین بویژه باید هر آن به صورتی نمایان گردد و از چشم اندازه های مختلف چیزی دیگر به نظر رسد. و تنها در چارچوبی مشخص و مفهومی یعنی چارچوب و قالبی از پیش تعیین شده طراحی نشده باشد. باید بتوان قوه خیال را رها و آزاد ساخت تا آن را از زاویه دیدهای مختلف مورد تامل قرار دهد. لذا طراح با داشتن مبنایی محکم و اطلاعات کافی و غنی و به روز(up to date) در فن خود و با در نظر گرفتن موضوع طرح بر اساس ایده هایی که احیاناً از سنت سرچشمه گرفته است، طرحی نو در اندازد.

در واقع، هنرمند یافت خاصی از هستی دراد که این یافت را می تواند به شکلی ویژه و یکه اما قابل فهم برای عموم به زیباترین شکل به منصه ظهور برساند. در این گونه معماری، مفاهیم از پیش تعیین شده راهنمای عمل نیست، بدین معنا که بر اساس یک چارچوب مفهومی مشخص و متعین هر چیز طراحی شود و برنامه ریزی از پیش تعیین شده ای برای آینده داشته باشیم. مبنای این گونه معماری تفکری است همراه با رهیافت خاصی از هستی که در هر طرح به شکلی متمایز بروز می نماید و هم از آزادی فکرِ طراحی، سرزنده خبر می دهد و هم از خلاقیت قوه خیال و همچنین توجه به اطلاع کامل از تمامی سبکها و اصول معماری را نشان می دهد که باعث می گردد در عین حال که نظرش جذاب و ارضا کننده حس نوخواهی بشر است اما بی ریشه و بی تکیه گاه نباشد و در عین حال به بهترین نحو مورد استفاده قرار گیرد.

یونانیان باستان دانشی را که برای آفرینش آثار هنری و وسایل نیاز است تخنه می نامیدند. تخنه ( اساسی در زمینه معماری، به طرحی بیاندیشیم که بهترین استفاده را در خدمت زمان انجام دهد. به عبارتی تلفیق زمان و مکان به این معنی که به اقتضاء زمان و ساعتهای متفاوت از مکان استفاده گردد. این عمل با تغییر فرم دادن (deformation) خطوط و اشکال حاصل می گردد.

در زمانه سرعت و تکنولوژی اگر قرار است بنایی در جهت استفاده برای مقصود خاصی به کار رود (و به عبارتی صرفا تزئینی نباشد) لازم است که در عین بدیع بودن متناسب با آن مقصود باشد و به سهولت بخشیدن امور و تسریع در کارها کمک کند و در عین ایجاد آرامش واجد زیبایی ظاهریشد و در پس پشت هر فرمی خطوط و اشکال هندسی متنوع وممکن می نگرد تا بتواند هم نمادهای سنتی هر قوم را دراثر جدید حفظ نماید و هم بر آورنده نیازهای بشر مدرن باشد و هم مایه آرامش، در واقع او بر اساس یک سری داده های اولیه بدون محدود ساختن خود در یک قالب از پیش تعیین شده و به عبارتی بستن دست و پای خود در محدودیتها، طرحی نو برگرفته از نوعی الهام و جرقه ذهنی در اندازد که به بهترین وجه با تغییر صورت دادن به اشکال و خطوط معمول، نقشه ای متمایز و خلاق ولی در عین حال با اساسی محکم طراحی کند.

●نکات عمده :

۱ از پیش متعین نبودن طرح (متفاوت بودن آن طرح)

۲ سابقه تربیتی، فکری و فرهنگی اصیل (مثل ترکیب رنگها یا نوع فرم خطوط و اشکال)

۳ اطلاعات کافی و به روز در زمینه معماری

۴ آشنایی با سبکهای متنوع در معماری

۵ طبع هنری و شاعرانه داشتن

۶ توجه به یافتهای متنوع و منظرهای مختلف از یک حقیقت

۷ اعتماد به موهبت الهی در تفکر بشری

۸ توجه به شرایط و اقتضائات زمانی، مکانی، روحی، فرهنگی

۹ جالب بودن و ارضا کننده حس نوخواهی بشر

۱۰ توجه به مبانی اولیه و ضروری در ایجاد طرح و نقشه

۱۱ نه نافی سنت هاست و نه تبعیت مقلدانه و کپی وار از روش های سنتی می کند بلکه با الهام از سنتها طرحهای بدیع ارائه می کند.

بنابراین این معماری، یک معماری پا در هوا نیست که ریشه ای در زمین نداشته باشد بلکه در عین حال که از اعماق سرچشمه زمین تغذیه می کند اما نگاهی به بالا انداخته و توانسته وجوه غیرقابل دید برای عموم را دریابد و به امکانات مختلف و غیر معمول صور توجه کند تا بتواند طرحی نو را که در عین حال بی خانمان نیست برنامه ریزی کند

عرفان و معماری

از زاویه عرفان ایران، هنر سنتی و هنر قدسی نزدیکی بسیاری با همدیگه دارند. و از این نظر معماری ایران جلوه آشکاری از هنر سنتی و هنر قدسیه

یکی از نماینده های ایرانی این نظریه سید حسین نصر.ایشون معتقدند که"سنت به گونه ای تعریف شده ،رسم یا عادت نیست شیوه ای متداول و مقطعی یک دوره گذرا هم نیست.سنت که مهمترین معنای اونه مذهبه، اندیشه هدایت کننده و حاکم بر جامعه متعارفه"

که این برداشت در معماری ایرانی معطوف به فضاست.فضایی صرفا کمی که به واقعیتی کیفی تبدیل شده

دیدگاه توحیدی سنت نه فقط شامل کلیت معماریه بلکه شامل هنرهای دیگه هم میشه که استاد نصر داخل کتاب هنر و معنویت اسلامی با زیبایی  کلام به تصویر کشیدن.

ولی یه سوال واسم همیشه مطرحه اگه استاد نصر از قدسی بودن مینیاتور ایرانی و دوبعدی بودن اون به عنوان ارتباط میان هنر و معنویت اسلامی و هنر تجسمی یاد کردند.و همینطور از ثنویت انگارانه ی دکارتی در فلسفه و علوم غربی و مادی نگری هنر غربی رو مدام در بحث های مختلف کتابشون سرکوب کردند.پس چی موجب شده که مینیاتورهای عرفانی ما دوبعدی نیست!!

تا قبل ازاون واقعا درک سه بعدی رو داشتند و دوبعدی کار میکردن!!!!

یادر مورد هنر غرب که زیبایی های خاص خودش رو داره و خدمت زیادی هم به هنر معاصر کرده. ولی متاسفانه مورد بی لطفی هنرمند شرقی قرار گرفته....از نقاشی روی ظروف گرفته تا موسیقی.....

با وجود زیبایی بیان استاد نصر و اینکه انسان رو واقعا معطوف خودش میکنه ....باوریا حضم سخنای ایشون حداقل واسه افراد بیسوادی مثل ما که سخته............

اینم کتابایی که در زمینه آشنایی بامعماری ایران از زاویه عرفان ایرانی میتونه کمکتون کنه:

- سنت اسلامی در معماری ایران،تهران :برگ،1370

- هانری استرلن ،اصفهان تصویر بهشت، ترجمه جمشید ارجمند،تهران:نشر پژوهش فرزان روز، 1377

- هانری کربن،ارض ملکوت.ترجمه ی ضیاء الدین دهشیری ،تهران:طهوری،1374

- نادر اردلان و لاله بختیاری،حس وحدت، ترجمه حمید شاهرخ،تهران:سازمان زیبا سازی شهرداری تهران با همکاری نشر خاک،1380

برداشت از:معماری گفت!

هتل های بزرگ جهان

در این پست به تعدادی از هتل های محتشم دنیا اشاره می کنیم  

 . 

به ادامه ی مطلب ... 

ادامه مطلب ...